قصهء بهشت
ای قصه بهشت ز کويت حکايتی
شرح جمال حور ز رويت روايتی
.
انفاس عيسی از لب لعلت لطيفهای
آب خضر ز نوش لبانت کنايتی
.
هر پاره از دل من و از غصه قصهای
هر سطری از خصال تو و از رحمت آيتی
.
کی عطرسای مجلس روحانيان شدی
گل را اگر نه بوی تو کردی رعايتی
.
در آرزوی خاک در يار سوختيم
ياد آور ای صبا که نکردی حمايتی
.
ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت
صد مايه داشتی و نکردی کفايتی
.
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
اين آتش درون بکند هم سرايتی
.
در آتش ار خيال رخش دست میدهد
ساقی بيا که نيست ز دوزخ شکايتی
.
دانی مراد حافظ از اين درد و غصه چيست
از تو کرشمهای و ز خسرو عنايتی
پنجشنبه 16 مرداد 1387 - 1:08:36 AM